Banak va Goonagoon

متن مرتبط با «جمله ای از فروغ فرخزاد» در سایت Banak va Goonagoon نوشته شده است

غزلی از هاتف اصفهانی

  • غزلی از هاتف اصفهانی نوشته : علی فرزانهمهر رخسار ومه جبین شده ایآفت دل  بلای  دین شده ایمهر ومه را شکسته ای رونقغیرت آن ورشک این شده ایپیش از این دوست بودیم از مهردشمن من کنون  زکین شده ایمن چنانم که پیش از این بودمتو ندانم  چرا چنین  شده ایننشستی  چرا  دمی  با منگرنه با غیر همنشین شده ایدل زرشکم طپد چوبسمل بازبهر صیدی که در کمین شده ایغزلی  گفته ای  دگر  هاتفکه سزا وار آفرین شده ای+ نوشته شده در  سه شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۶ساعت 22:54&nbsp توسط علی فرزانه  |  Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شمع وپروانه - فروغی بسطامی

  •      شمع وپروانه  از :فروغی بسطامی اندوه توشد وارد کاشانه ام  امشب مهمان عزیز آمده در خانه ام امشب صد شکر خدارا که نشسته است بشادی گنج غمت اندر دل ویرانه ام امشب من از نگه شمع رخت دیده ندوزم تا پاک بسوزد  پر پروانه ام امشب ترسم که سر کوی تورا سیل بگیرد ای بی خبر از گریه مستانه ام امشب یک جرعه آن مست کند هر دوجهان را چیزی که لبت ریخت به پیمانه ام امشب امید که  بر خیل غمش  دست  بیابد آه سحر وطاقت مردانه ام امشب از من بگریزید که می خورده ام امروز با من منشینید که دیوانه ام امشب  بی حاصلم از عمر گرانمایه  ((فروغی )) گر جان نرود  در پی جانا نه ام امشب     + نوشته شده در  یکشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۵ساعت 2:12&nbsp توسط علی فرزانه  |  ,وپروانه ...ادامه مطلب

  • غرلی از هاتف اصفهانی

  • (73 )  > مهر رخسار ومه جبین شده ای آفت دل  بلای  دین شده ای مهر ومه را شکسته ای رونق غیرت آن ورشک این شده ای پیش از این دوست بودیم از مهر دشمن من کنون  زکین شده ای من چنانم که پیش از این بودم تو ندانم  چرا چنین  شده ای ننشستی  چرا  دمی,اصفهانی ...ادامه مطلب

  • گلی از باغ معرفت

  • گلی از باغ معرفت جهان گذران :   چون این جهان گذران است وآدمی ناماندنی وعاقبت مرد دانا با عاقبت مرد غیر دانا یکسان نیست ، خوشا آنکس که این ایام گذران  را صرف بدست آوردن  دانش کند ، تا صاحب ذات دانا گردد . در قرآن مجید دیده اید که ذکر اولو الالباب بسیار می فرماید : اولو الالباب دانایند  که امر را چنانکه هست دیده ودانسته اند ، از قشر به لب رسیده اند  یعنی مغز درون  پوست دیده اند ، چون پوست هستی از مغز حقیقت بر کشیده اند وکاملا مغز شده ، چون این جهان که آنرا قشر هستی می گویند ، از هم گشوده شود (( واذا السماء کشطت )) وآخرت که جهان مغز است ، ظاهر شود ، ایشان با آخرت دست بهم دهند ویگانه باشند ومدام ,گلی,باغ,معرفت ...ادامه مطلب

  • اسیر / فروغ فرخ زاد

  • اسیر/  فروغ فرخ زاد ترا می خواهم ودانم که هرگز به کام دل در اغوشت نگیرم تویی آن آسمان صاف وروشن من این کنج قفس ، مرغی اسیرم زپشت میله های سرد وتیره نگاه حسرتم  حیران به رویت در این فکرم که دستی پیش آید ومن ناگه کشم پر بسویت در این فکرم که در یک لحظه غفلت از این زندان خامش پر بگیرم به چشم مرد زندانبا, ...ادامه مطلب

  • غرلی از هاتف اصفهانی

  • (73 )  << غزلی از هاتف اصفهانی >> مهر رخسار ومه جبین شده ای آفت دل  بلای  دین شده ای مهر ومه را شکسته ای رونق غیرت آن ورشک این شده ای پیش از این دوست بودیم از مهر دشمن من کنون  زکین شده ای من چنانم که پیش از این بودم تو ندانم  چرا چنین  شده ای ننشستی  چرا  دمی  با من گرنه با غیر همنشین , ...ادامه مطلب

  • غزلی از شاعر گرانمایه مرحوم دکتر علی صدارت

  • ***  بادخزانی  *** غزلی از شاعر گرانمایه مرحوم دکتر علی صدارت برگرفته از رونامه پارس شماره : 4219  24 مهر ماه 1357 ------------ -------------- غمت با جان ، فراقت با دل  آن کرد که با باغ وچمن  باد خزان کرد نگاهت با من آن کرد   ای سیه چشم که با می خوا, ...ادامه مطلب

  • اوست پایدار/ در گذشت ذکاوت صفت

  • کل من علیها فان اوست پایدار با عرض تآسف وتآثر فراوان خبر در گذشت ناگهانی مرحوم حاج حسن ذکاوت صفت شنیدیم . باعث تآلمات  شدید روحی اینجانب وسایرمتعلقین و دوستان گردید بدین وسیله با  قلبی آزرده وغمین فوت ناگهانی آن بزرگوار را به خانواده گرامی وفرزندان , ...ادامه مطلب

  • جزای فرزند خائن

  • جزای فرزند خائن :  بقلم یکی از نویسندگان پارس (( بدین داستان یکی زد مهر نوش )) (( پرستار وباهوش وپشمینه پوش )) (( که هرکو بمرگ پدر گشت شاد )) (( ورا  رامش  وزندگانی  مباد ! ))                                        ((فردوسی )) تاریخی ------- در تواری, ...ادامه مطلب

  • شمع وپروانه - فروغی بسطامی

  •      شمع وپروانه  از :فروغی بسطامی اندوه توشد وارد کاشانه ام  امشب مهمان عزیز آمده در خانه ام امشب صد شکر خدارا که نشسته است بشادی گنج غمت اندر دل ویرانه ام امشب من از نگه شمع رخت دیده ندوزم تا پاک بسوزد  پر پروانه ام امشب ترسم که سر کوی تورا سیل بگ, ...ادامه مطلب

  • ای باده زخون من به جامت

  • غزل 22 از : هاتف اصفهانی ای باده زخون من به جامت این می به قدح بود مدامت خونم چومی ارکشی حلالت می بی من اگر خوری حرامت مرغان حرم در آشیانها در آرزوی شکنج دامت بالای بلند خوش خرامان افتاده  شیوه خرامت ماه فلکش زچشم افتاد دید آن که چومه به طرف بامت نا, ...ادامه مطلب

  • ای خوش آن روزی ازمجموعه اشعار ( سیمین بهبهانی )

  • اازمجموعه اشعار ( سیمین بهبهانی )بسته ی زنجبری ی مویش بودم وه، چه خوش بود ! که او نیز گرفتارم بود شب که مهتاب به خلوت گه من می تابید یار من نیز در اندیشه دیدارم بود گرچه در خانه ی  من بود زهر گونه چراغ یاد اوشمع  شب افروز شب تارم بود صبحدم نور چودر پنچره ها می خندید در برم خنده به لب بوسه طلب یارم بود 1 وقت تابیدن خورشید در آیینه آب روی او نیز در آیینه ی پندارم بود حیف وصد حیف که امروز به هیچم بفروخت آن سیه چشم که یک روز خریدارم بود. گرچه یارم شده امروز دلازارم، لیک یاد می آرم از آن روز که دلدارم بود ... -------- 1 آمد زدرم ((خنده به لب بوسه طلب)) مست                         (لعبت والا),ای خوش آنروز که پرواز کنم,ای خوش آن روز,ای خوش آن روز که ...ادامه مطلب

  • 116 - فرازی از نهج البلاغه

  • 116 - فرازی از نهج البلاغه وبر شما هویدا گردید که چگونه با آنها رفتار کرده هلاکشان نمودیم ودر این باب برای شما مثلها آوردیم تا عبرت گیرید .   ومن کلام له علیه السلام فلا اموال بذلتموها للذی رزقها ، ولا انفس خاطرتم بها للذی خلقها ، تکرمون بالله علی عباده ، ولا تکرمون الله فی عباده ، فاعتبروا بنزولکم منازل من کان قبلکم ، وانقطاعکم عن اوصل اخوانکم . از سخنان آنحضرت علیه السلام است ( که اصحاب خود را مذمت می فرماید : شما بمنتهی درجه بخل وممسک هستید ) پس به اینجهت مالها را برای کسانی که آنهارا روزی (خلایق ) قرار داده بذل نمی نمائید ( بقفراء وضعفااحسان نمی کنید ) وجانها رابرای آ فریننده آن در مخاطره  نمی افکنید . ( خودرا برای جهاد در راه خدا حاضر نمی سازید ) بسبب دین خدا در میان بندگان اوعزیز وارجمند می باشید . وحدا را درمیان بندگانش گرامی نمی دارید ( از اوامر ونواهی او پیروی نمی کنید ) پس عبرت گیرید بجا گرفتن در منزل آنان که پیش از شما بودند ، وبجدا شدن ار نزدیکترین برادران ودوستانتان ( که شما نیز مانندآنها از این جهان خواهید رفت وبکیفر اعمالتان خواهید رسید چنانکه خداوندمتعال در قرآن می فرما, ...ادامه مطلب

  • 59 از غزلیات ( هاتف اصفهانی )

  • 59  از غزلیات  ( هاتف اصفهانی ) ---------- بی مهری اگر چه بی وفا هم             جور از تو نکو بود جفا هم بیگانه   وآشنا  ندانی بیگانه کشی وآشنا هم پیش که  برم شکایت تو کز خلق نترسی از خدا هم بس تجربه کرده ام ندارد آه سحری اثر دعا هم در وصل چوهجر سوزدم جان از درد به جانم  از دوا هم ای گل که زهر گلی فزونست در حسن رخ تو در صفا هم شد فصل بهارو بلبل وگل در باغ به عشرتند  با هم با هم ستم است اگر نباشیم چون بلبل وگل به باغ ماهم جز هاتف بی نوا در آن کوی شاه آمد وشد کند  گدا هم بر گرفته از دیوان هاتف اصفهانی , ...ادامه مطلب

  • شکوه نور در آویزه بلورکجاست غزلی از : سیمین بهبهانی

  • شکوه نور  در آویزه بلورکجاست   / غزلی از :   سیمین بهبهانیدرنگ می کشدم ، پس شتاب نور کجاست ؟نشان منزل دلهای ناصبور کجاست ؟به پا برهنه ی بر دوش بسته  بار امید خبر دهید که آن سر زمین دور کجاست؟به روی سینه خارا ، توان خوابم نیست امان خوابگی در حریر وتور کجاست ؟نهفته مردمک ماه  زیر پلک افق-کجاست جلوه این آسمان کور؟ کجاست؟نگاه تشنه ام ، ای شب، سرود نا کامی است ؛به جام یشم تو آن قطره های نور کجاست؟دل از تموج رنگین آرزوخالی است شکوه نور در آویزه ی بلور کجاست؟ میان معبد این سینه های بی معبود بخور شیقتگی ، عطر عشق وشور کجاست ؟حقارت است وخموشی  در این تنفس برگ –,شکوه نور,شکوه نور خراسان,شکوه نورین,شکوه نور احسان,شکوه نورین ابهر,اینک شکوه نوروز,شرکت شکوه نورین,شرکت شکوه نور احسان,اریا شکوه نور,جشن باشکوه نوروز ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها