غزلی از هاتف اصفهانی
نوشته : علی فرزانه
مهر رخسار ومه جبین شده ای
آفت دل بلای دین شده ای
مهر ومه را شکسته ای رونق
غیرت آن ورشک این شده ای
پیش از این دوست بودیم از مهر
دشمن من کنون زکین شده ای
من چنانم که پیش از این بودم
تو ندانم چرا چنین شده ای
ننشستی چرا دمی با من
گرنه با غیر همنشین شده ای
دل زرشکم طپد چوبسمل باز
بهر صیدی که در کمین شده ای
غزلی گفته ای دگر هاتف
که سزا وار آفرین شده ای
برچسب : نویسنده : banakvagoonagoono بازدید : 189